واقعا چرا همسرم به من دروغ می گوید روانشناسی ازدواج

روانشناسی ازدواج

واقعا چرا همسرم به من دروغ می گوید روانشناسی ازدواج

اولین قدم این است که فرد، دروغگویی اش را بپذیرد. مثلا اگر احساس کنیم این فرد پذیرش ندارد، تدافعی برخورد می کند، از دروغگویی پشیمان انیست (مثل افراد دچار اختلال های شخصیتی ضداجتماعی یا خودشیفته) یا سوء مصرف مواد دارد، به نظر نمی رسد این ماجرا با مداخله و مشاوره قابل حل باشد. ولی اگر فرد آسیب دیده اصرار به حفظ زندگی اش داشته باشد، رویکرد مشاوره کاملا عوض می شود و با توجه به علت دروغگویی از اختلال شخصیتی گرفته تا سوء مصرف مواد و…، افراد به درمان های متفاوتی نیاز دارند اما زوج بایدبدانند در چنین مواردی احتمال موفقیت بسیار کمتر است.

واقعا چرا همسرم به من دروغ می گوید

روانشناسی ازدواج

>>>روانشناسی>>روانشناسی ازدواج> دلایل دروغ به همسر و نحوه صحیح برخورد با دروغ

دکتر آزادفروز – روان پزشک : «دروغگو دشمن خداست!» یکی از اولین آموزش هایی است که به هر کودکی داده می شود و از همان بچگی در گوش همه مان می خوانند که دروغ، مادر همه گناهان است و اگر یک دروغ بگویی، باید هزارتای دیگر هم پشت سرش ردیف کنی تا روی دروغ اولت را بپوشانی و آبرویت نرود و…

با همه این حرف ها تعداد آدم های دروغگو در اطرافمان اصلا کم نیست و خودمان هم ممکن است گاه و بیگاه دروغ های ریز و درشتی بگوییم و ریزها را بی اهمیت بدانیم و درشت ها را احتمالا «مصلحتی» بخوانیم اما اگر کسی همین عذر و بهانه ها را برایمان بیاورد، نمی پذیریم و به راحتی می گوییم دروغگوست و اعتمادمان از آن فرد سلب می شود.

دروغگویی در زندگی مشترک، که زوج انتظار صداقت کامل از یکدیگر دارند، می تواند مشکلات بسیار بزرگی ایجاد کند و حتی در بسیاری مواقع باعث از هم پاشیده شدن خانواده می شود، اما واقعا با همسر دروغگو چه باید کرد؟ باید دروغ های همسرمان را نادیده بگیریم و نگذاریم حریم ها از بین برود یا مدام مچش را بگیریم و منتظر باشیم سرش به سنگ بخورد؟ شاید هم بهتر باشد بگوییم «اصلاح نمی شود!» و به سادگی طلاق بگیریم؟!

دروغگو کیست ؟

بهتر است این بحث را با تعریف دروغگویی شروع کنیم، پنهان کردن نقص های فردی برای تطبیق با محیط و دستیابی به نتیجه مثبت می تواند تعریفی از دروغگویی باشد. یعنی فرد به دلیل مسئولیت ناپذیری و عدم پذیرش اشتباه هایش احساس خطر کرده و تصور می کند ثبات محیطش از بین رفته، بنابراین دروغ می گوید.

صرف نظر از انواع و اقسام دروغگویی های عادت، مصلحتی، مرضی و… می توان گفت دروغگویی از حول و حوش ۵-۴ سالگی در افراد شکل می گیرد اما ممکن است کودک متوجه پاتولوژیک (مرضی) بودن آن نباشد چون هنوز اخلاقیات به صورت کامل در او شکل نگرفته اما ممکن است دروغی بگوید و از والدینش به صورت تصادفی پاداش بگیرد و این صفت در او نهادینه و به الگوی دروغگویی باثبات تبدیل شود.

به چه دلیل همسرم دروغ می گوید ؟

در بررسی علل دروغگویی در روابط زوج، باید بگویم بعضی هایش مربوط به فرد دروغگو، برخی دیگر متوجه فرد آسیب دیده (همسر فرد دروغگو) و برخی علل هم مربوط به مهارت های ارتباطی بین زوج است. گروه آخر هم علل محیطی است که همه این عوامل می تواند زمینه ساز دروغگویی فرد شود.

از جمله عوامل مربوط به فرد دروغگو می توان به زمینه های رشدی و صفات شخصیتی او اشاره کرد؛ یعنی فرد در خانواده ای بزرگ شده که دروغگویی به طور عادی بین اعضا وجود داشته یا به روش شرطی سازی، وقتی بچه دروغی گفته و پاداش گرفته، تصور می کند هربار با دروغگویی پاداش خواهدگرفت بنابراین دروغگویی برایش کار مثبتی جلوه می کند؛ مثلا وقتی در مورد نمره ای که در مدرسه گرفته، دروغ می گوید و بعد خانواده بی خبر از دروغ او، برایش پاداش درنظر می گیرند.

به این ترتیب کودک تصور می کند کار خوبی کرده که در مورد نمره اش دروغ گفته! در بعضی موارد فرد نقاط ضعفی در خود احساس می کند و اعتماد به نفس پایینی دارد بنابراین از دروغگویی به عنوان پوششی برای نقاط ضعفش استفاده می کند. تا از تهدید و بی ثباتی ای که ممکن است در محیطش ایجاد شود، جلوگیری کند. گاهی هم فرد قصد جلب توجه دارد و از دروغگویی برای این کار استفاده می کند. همه این موارد می توانند منجر به دروغگویی های روزمره در زندگی شوند.

دروغگوهای بی وجدان !

مواردی هم هست که باعث می شود این دروغگویی ها پرخطرتر شوند و فرد بی مهابا و بدون هیچ پشیمانی ای دروغ بگوید: مثلا وقتی فرد شخصیتی ضداجتماعی دارد، برای حفظ منافع خودش عمدا دروغ هایی بگوید و رفتارهای غیرقانونی (از عدم رعایت ضوابط اجتماعی گرفته تا نادیده گرفتن حقوق دیگران و…) انجام دهد که باعث آزار دیگران می شود اما او از دروغ های خود ناراحت نیست! همچنین زمانی که فرد شخصیتی خودشیفته دارد، خود را برتر از دیگران می داند و اعتماد به نفسی کاذب دارد.

درواقع فرد خودشیفته درون خود احساس شکنندگی می کند و در ظاهر خود را برتر و موفق جلوه می دهد و چون احساس می کند الگوهای فکری خودش در زمینه های اخلاقی و اجتماعی از تمام استانداردهای موجود برتر است، خود را محق می داند که هر رفتاری از جمله دروغگویی داشته باشد! مورد دیگری که این روزها بسیار شایع شده، مصرف موادمخدر است که در فرد الگوهای شخصیتی پاتولوژیک ایجاد می کند و منجر به دروغگویی های متعدد می شود.

روانشناسی ازدواج

در برابر دروغ ها چه برخوردی کنیم ؟

اولین قدم این است که فرد، دروغگویی اش را بپذیرد. مثلا اگر احساس کنیم این فرد پذیرش ندارد، تدافعی برخورد می کند، از دروغگویی پشیمان انیست (مثل افراد دچار اختلال های شخصیتی ضداجتماعی یا خودشیفته) یا سوء مصرف مواد دارد، به نظر نمی رسد این ماجرا با مداخله و مشاوره قابل حل باشد. ولی اگر فرد آسیب دیده اصرار به حفظ زندگی اش داشته باشد، رویکرد مشاوره کاملا عوض می شود و با توجه به علت دروغگویی از اختلال شخصیتی گرفته تا سوء مصرف مواد و…، افراد به درمان های متفاوتی نیاز دارند اما زوج بایدبدانند در چنین مواردی احتمال موفقیت بسیار کمتر است.

اما معمولا مشکلات زوج هایی که یکی از آنها دروغگو نیست، به دلیل بهانه گیری، اعتماد به نفس پایین و ناتوانی در برقراری ارتباط موثر با همسر رخ می دهد و وقتی زوج به دلیل این نوع دروغگویی ها دچار میشکل می شوند و به مشاور مراجع می کنند، خوشبختانه می توانیم با رویکرد مشاوره ای برای حل این موضوع کار کنیم. یکی از اصلی ترین راهکارها در این زمینه استفاده از «الگوی بخشودگی» یا همان «بخشیدن» است.

در این الگو، فرد دروغگو خطای خود را می پذیرد و مشاور سعی می کند به فرد آسیب دیده (همسر فرد دروغگو) به این ترتیب کمک کند تا باورهایش را که در خلال دروغگویی های همسرش خدشه دار شده، اصلاح کند و بتواند همسرش را ببخشد. البته فرد آسیب دیده نباید تصور کند که دچار نقطه ضعف است یا مشاور قصد دارد دروغگویی های همسرش را بی اهمیت جلوه دهد و اغماض کند و…

روانشناسی ازدواج

چرا به من دروغ می گوید ؟!

همان طور که اشاره کردیم برخی علل مربوط به فرد آسیب دیده است؛ یعنی این علت ها باعث میشود همسر این فرد به او دروغ بگوید و البته همین علت ها می تواند باعث دروغگویی این فرد هم باشد. یکی از الگوهای بسیار مهمی که باعث دروغگویی همسران می شود، ضعف در مهارت های ارتباطی همسران است؛ اینکه نتوانند ارتباط درست کلامی یا غیرکلامی با هم داشته باشند و احساساتشان را درست بیان کنند؛ همین ترس باعث می شود فرد خواسته هایش را به همسرش نگوید و باعث دروغگویی شود.

فرض کنید فردی که ترس بیش از اندازه نسبت به همسرش دارد و دائما در فضایی است که مورد انتقاد و سرزنش است، تصمیم می گیرد عیب و ایرادهای خودش را بپوشاند، پس به دروغگویی روی می آورد. یا فردی که بیش از حد به همسرش وابسته است و می خواهد به هر نحوی زندگی اش را حفظ کند و با رفتارهای نامناسبی از جمله دروغگویی تایید همسرش را می گیرد. گاهی افراد ترس های مخفیانه ای در پس ذهنشان دارند و احساس می کنند حمایت اجتماعی لازم را ندارند، اعتماد به نفس پایینی دارند و آنقدر خود را ضعیف می دانند که احساس می کنند به راحتی مورد ظلم دیگران قرار می گیرند.

همین افراد در روابط بین زوج به راحتی دچار آسیب هایی مثل دروغگویی می شوند. البته اعتماد به نفس پایین هم می تواند باعث دروغگویی فرد شود و هم باعث قربانی شدن وی در زندگی زناشویی؛ یعنی نه تنها خودش در مورد کارهایش دروغ می گوید بلکه به دلیل اعتماد به نفس پایین، رفتاری از خود بروز می دهد که همسرش را هم مجبور به دروغگویی می کند! در مورد علل محیطی موثر در دروغگویی هم باید گفت تمام مشکلاتی که ثبات زندگی را بر هم می زنند، از مسائل اقتصادی و اجتماعی گرفته تا واردشدن نفر سوم به زندگی، همه می توانند باعث دروغگویی همسر شوند.

واقعا چرا همسرم به من دروغ می گوید

پالاما

عمده ترین و مهم ترین مشکلات در دوران نامزدی روانشناسی ازدواج

روانشناسی ازدواج

عمده ترین و مهم ترین مشکلات در دوران نامزدی روانشناسی ازدواج

گاهی دو طرف رابطه سعی می کنند از مسایلی که تصور می کنند تاحدی آزار دهنده است چشم پوشی کنند. چون مسایل دیگری میان آنها برقرار است که دوست دارند به رابطه شان ادامه دهند. مثلا علاقه ای که به هم دارند، ترس از آبرو یا فشار خانواده و… اصولا مسایلی که از همان ابتدا کمی آزاردهنده هستند، خصلت های شخصیتی فرد است و گاهی باید آن را نادیده گرفت و به عنوان خصلت پذیرفت. اما گاهی پس از گذشت زمانی، آن حس جدید بودن از بین می رود و ایرادها یا نکات منفی افراد برای طرفین آزار دهنده می شود و برای چشم پوشی از ایرادهای یکدیگر هم دلیل خاصی هم پیدا نمی کنند. در چنین مواردی اگر متوجه شدید واقعا کنار آمدن با خصلت های طرف مقابل برایتان آزار دهنده است باید فکر جدی تری برای رابطه تان کنید.

عمده ترین و مهم ترین مشکلات در دوران نامزدی

روانشناسی ازدواج

>>>روانشناسی>>روانشناسی ازدواج>اصلی ترین مشکلات که پس از نامزدی پدیدار میشود

ایده آل هایی که عوض می شوند

آرمان‌گرایی یکی از اشتباهات رایج دخترها و پسرهای جوان است. به طور مثال دختر یا پسر با طرح و ایده‌ای که از زندگی موفق مشترک در ذهنش دارد، وارد ماجرا می‌شود اما بعد از نامزدی می‌بیند چیزی که او فکر می‌کرده با نوع نگاهی که طرف مقابلش به او، زندگی و ازدواج دارد کاملا متفاوت است. یک اشتباه بزرگ که بعدها زمینه‌ساز بروز مشکلات بزرگ‌تر دیگر در رابطه بین دو نامزد می‌شود این است که افراد در این دوران خود واقعی‌شان را معرفی نمی‌کنند. این البته خصلت بیشتر ما ایرانی‌هاست و دختر و پسر هم ندارد.

فکر می‌کرده همسر آینده‌اش مهربان است و از او حمایت می‌کند اما عملا می‌بیند که چنین چیزی نیست. در دوران نامزدی طرفین باید هزینه کنند اما این اتفاق نمی‌افتد. یکی از طرفین نامزدش را بیش از حد کنترل می‌کند و همین کنش رابطه را با مشکل مواجه میکند. تصور فرد این بوده که عشق‌شان جاودانه خواهد شد اما با رفتارهایی که از نامزدش می‌بیند، دلسرد می‌شود و از هم فاصله می‌گیرند. دیگر از با هم بودن لذت نمی‌برند. این فاصله گرفتن‌ها هم خودش را به شکل پرخاش، تنش، ایرادگیری از طرف مقابل، بروز رفتارهای وسواسی و… بروز می‌کند و این نگاه آرمانگرایانه به فرد مقابل معمولا در خانم‌ها بیش از آقایان دیده می‌شود.

وقتی عادت ها رو می شوند

دوران نامزدی مثل دوره آمادگی رفتن بچه‌هاست. رابطه دو نفر رابطه کودک – کودک است. این دوران از این جهت مهم است که فرصتی فراهم می‌شود تا دختر و پسر از هم و خانواده‌هایشان شناخت کافی پیدا کنند. هردو باید به این موضوع فکر کنند که هدف‌شان از ازدواج چیست؟ یکی از مشکلاتی که در این دوران بروز می‌کند این است که دو طرف به عادت‌های حساسیت‌زای هم پی می‌برند و همین عادت‌های بد زمینه‌ساز از بین رفتن یک رابطه می‌شود؛ مثلا اگر پسر به معاشرت زیاد با دوستانش اهمیت زیادی می‌دهد یا مواد مخدر مصرف می‌کند یا دختر به پدر و مادرش بسیار وابسته است و با وجود داشتن نامزد هنوز نتوانسته از میزان وابستگی‌اش به خانواده‌اش بکاهد، همین‌ها علامت هشداری هستند که باید جدی گرفت.

گاهی دو طرف رابطه سعی می کنند از مسایلی که تصور می کنند تاحدی آزار دهنده است چشم پوشی کنند. چون مسایل دیگری میان آنها برقرار است که دوست دارند به رابطه شان ادامه دهند. مثلا علاقه ای که به هم دارند، ترس از آبرو یا فشار خانواده و… اصولا مسایلی که از همان ابتدا کمی آزاردهنده هستند، خصلت های شخصیتی فرد است و گاهی باید آن را نادیده گرفت و به عنوان خصلت پذیرفت. اما گاهی پس از گذشت زمانی، آن حس جدید بودن از بین می رود و ایرادها یا نکات منفی افراد برای طرفین آزار دهنده می شود و برای چشم پوشی از ایرادهای یکدیگر هم دلیل خاصی هم پیدا نمی کنند. در چنین مواردی اگر متوجه شدید واقعا کنار آمدن با خصلت های طرف مقابل برایتان آزار دهنده است باید فکر جدی تری برای رابطه تان کنید.

مساله ای به نام پول

مساله دیگر مدیریت مالی است. ممکن است دختر بگوید من هم کار می‌کنم و حقوقمان را در یک حساب مشترک پس‌انداز می‌کنیم. از طرف دیگر پسر می‌گوید نه من دوست ندارم همسرم کار کند. همین موضوع زمینه بروز اختلاف و دلسردی را در دو طرف فراهم می‌کند. یا پسر سربازی نرفته، شغل و درآمد ندارد، خب، نشان می‌دهد که این آدم هنوز به بلوغ اجتماعی کافی نرسیده است. دخالت‌های بی‌جای والدین هم در بروز مشکل بین دو نفر هم بی‌تاثیر نیست.

عمده ترین و مهم ترین مشکلات در دوران نامزدی

پالاما